-
مسافرت
یکشنبه 22 فروردینماه سال 1389 23:40
چند روزی را که در خدمت نبودیم به اتفاق دوستی به سفر تفریحی رفته بودیم مقصد شهری در اطراف شهرکرد بود به نام جونقان که در اطراف این شهر چشمه پرآبی هست و مناظر بکر و سرسبز. خلوت بود. در کنار دوستان شفیق و باران دل انگیز و بساط گرم حظ وافر بردیم. جای شما خالی
-
لطفعلی صورتگر
سهشنبه 17 فروردینماه سال 1389 02:32
می گویند روزی تعدادی از دانشجویان دختر تهرانی که در شیراز درس می خوانده اند به استادشان لطفعلی صورتگر به خاطر برگزاری کلاس اعتراض می کنند که ما یه پامون تهرانه یه پامون شیراز و استاد می فرمایند: ای کاش اصفهان بودم... ایشان از اساتید به نام ادبیات فارسی بوده اند
-
اکبر غواص
دوشنبه 16 فروردینماه سال 1389 01:49
دوست مسنی دارم که گاهی خاطرات شیرینی از قبل برایم بازگو میکند. مغازه دار است. من در مغازه اش نشسته بودم که خانمی حدوداً 45 ساله بلند بالا با چشمانی روشن و نافذ که در همان نگاه اول میشد رد غم را در آن یافت، وارد شد. آشنا بود البته نه برای من که برای دوستم. از حرفهایشان فهمیدم از قدیم یکدیگر را می شناسند و گویا زن بعد...
-
سربازان گمنام
جمعه 13 فروردینماه سال 1389 01:27
حضرات سربازان گمنام! فتوحات شما را شنیدم. اگر جای خود آقا رو هم پیدا کردید، نامردم فرداش نرم بسیج ثبت نام کنم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 فروردینماه سال 1389 01:00
سبد عشقم را آب فرا گرفته است، کجایی آسیه؟
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 11 فروردینماه سال 1389 02:33
از اتاق روبرو صدای خنده می آید از صفحات کتاب از تلویزیون و از تمام کوچه های شهر صدای خنده می آید و من پی دستمالی برای گردگیری می گردم.
-
جنبش
چهارشنبه 11 فروردینماه سال 1389 00:30
همین دختران و پسران فشن همین سیخ سیخیا همین کسایی که لباسهای مد روز میپوشیدن همین واکس براق کفشها، از همه روشنفکرا و تئوری پردازها و منم منم ها بیشتر تو جنبش نقش داشتن اصلا ریشه جنبش همین ها بودن استارتش رو همین ها زدن البته نا خودآگاه . حالا تو بگو نه. الموهای سیخ سیخ افضل من مداد العلما
-
تست کنکور جنسی 89
سهشنبه 10 فروردینماه سال 1389 00:57
جمله زیر را کامل کنید (نمره نداره به جاش کارت همت میدیم) تعداد افرادی که توی ایران مشکلات جنسی دارن (متاهل و مجرد) .... الف- از زنها کمتر است از مردها بیشتر است ب- صفر است. ما اصلا توی ایران مشکل جنسی نداریم اسنادش هم موجوده( نمی دونم این اسناد کجا نگهداری میشن و چه جوری بدست اوردن) ج -با استفاده از بعضی حالات سکنات...
-
همین طوری جهت خالی نبودن صفحه
دوشنبه 9 فروردینماه سال 1389 02:43
خدا جان. ای که هم آقایی چون حرف حرف خودته هم خانمی چون افریننده ای . ای هرمافرودیتی، شما که ادعای عدل علوی دارید، بر کار نمایندگانتان نظارت چرا نمیکنید مگر شما شورایی جهت نظارت ندارید؟ با توجه به سن و سال احتمالا جناب برادر سردار آیت اله حضرت نوح دبیر این شورا می باشند؟ ما از شما انتظار نداریم کسی را که مدیریت جهانی...
-
رمان و درد شناسی
یکشنبه 8 فروردینماه سال 1389 01:11
دبیرستان که بودم رمان زیاد می خوندم پر حوصله بودم و تمرکز کافی داشتم. یادمه کلیدر 3000 صفحه ای رو خوندم. الان نمیتونم رمان بخونم. داستان کوتاه رو ترجیح میدم. به نظر من همین رواج مینیمالیسم مهمترین دلیلش نداشتن تمرکز کافی و کم حوصله شدن مردمه. به خصوص وقتی به توصیفات عاشقانه یک رمان میرسم یا دیگه نمیتونم ادامه بدم یا...
-
درد دل
شنبه 7 فروردینماه سال 1389 00:33
خب من توی یه شهر خیلی کوچیک با سطح فرهنگی پایین زندگی میکنم و توی تمام خانواده مادری من( شامل 6 خاله و 3 دایی و حول وحوش 30 یا 40 تا پسر و دختر وداماد و عروس) هیچکسی که اهل کتاب و نت باشه نیست!!! خونواده پدری که بماند .حتی پیدا کردن دوستایی که اهل این جور چیزا باشن خیلی ساده نیست کسی که مثلا از رویدادهای فرهنگی روز...
-
اعتماد به نفس
جمعه 6 فروردینماه سال 1389 02:58
تف به روزگاری که در آن اعتماد به نفس را تبلیغ میکنند. از یک جوهرن اعتماد به نفس و خود خواهی و دیکتاتوری. و ما برای اینکه خودمان را دور بزنیم حماقتمان و غرورمان را با صفتهای مدرن و گول زننده لعاب میکنیم.اعتماد به نفس یعنی اینکه ژن هایت مغلوب مد و جامعه نشوند.
-
شناخت دوست
پنجشنبه 5 فروردینماه سال 1389 13:40
در دو موقعیت می توان دوست را به خوبی شناخت: وقتی پای زنی زیباروی در میان است. وقتی پای پول در میان است.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 4 فروردینماه سال 1389 17:36
روزگارت زهر می شود وقتی سقف آرزوهایت بیش از عرض شانه هایت باشد
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 فروردینماه سال 1389 03:24
به خدا انتقام از بخشش لذت بخش تره. اصلا لذت و انتقام از یه جوهرن. نمیتونی انتقام بگیری دیگه خودتو چرا گول مینزنی؟
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 2 فروردینماه سال 1389 16:32
آقای اوباما چی فکر کردی؟ ما خودمون متخصص پنهان کردن چدن زیر مخملیم. میدونی زیر قبای اسلام چقدر چیز قایم کردیم؟
-
تصمیمات برای سال 89
دوشنبه 2 فروردینماه سال 1389 02:29
باز هم سال نو شد و اینجانب دچار گرفتگی جو شد و یک سری تصمیمات گرفتم 1- هر جور شده مدرک زبان رو بگیرم یهو دیدی ما هم مغز فراری شدیم . 2- سیگار نکشیم( این تصمیم برای چندمین سال پیاپی اتخاذ می شود).حضار: مییییره 3- به سر و وضعمون بیشتر برسیم. امروز رفتم واکس مو خریدم . حضار:جووون 4- نرم بجنگیم حضار: اوووو و... دختر خوب و...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 اسفندماه سال 1388 23:32
اوج بدبختی آنجاست که حتی جرات نکنی کسی را دوست داشته باشی
-
...که چون من موهبتی ست
دوشنبه 24 اسفندماه سال 1388 02:00
عزیز جان، لاشه گندیده آرزوها، روی دوش روزها تشعییع می شود به گورستان تاریخ. و روح آقای کافکا شادمان از به کرسی نشستن حرفهایش، پیشاپیش تشعییع کنندگان لبخند میزند. و ما اکنون قسمتی خشمگین قسمتی مبهوت، کج کج خدا را نگاه میکنیم. و ترسمان اگر بگذارد بر شکمان غلبه خواهیم کرد و توی خواننده عصبانی مباش از چرند گویی من که همه...
-
امید
یکشنبه 23 اسفندماه سال 1388 00:29
این دود سیگار تا کجای آسمان میرود بالا؟
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 اسفندماه سال 1388 23:36
جیغ منجمد هنوز فرمانرواست
-
روز مرگی
یکشنبه 16 اسفندماه سال 1388 23:34
از مرکز استان انتقالی گرفتم به شهرستان فقط واسه اینکه بتونم یه کم از خلوتم بیشتر و بهتر استفاده کنم امروز توی اداره " دایره گچی قفقازی" نوشته برشت رو بخونم و تموم کنم. فردا هم " تاریخ محاصره لیسبون" ساراماگو رو شروع خواهم کرد. در اثر برشت اشاره های جالبی به ایران شده بود بویژه رفتارهای پس از یک...
-
خواب های ماندگار
یکشنبه 16 اسفندماه سال 1388 02:45
کم هستند خوابهایی که برای مدتهای طولانی در ذهن بمانند. سالها پیش خوابی دیدم که هنوز گاهی به یادش می آورم. امشب به یادش آوردم.خودش به یادم آمد. کمی گریه کردم. از رختخواب بیرون آمدم و حالا برای شما مینویسم... تا به حال برای کسی از آن خواب چیزی نگفته ام. کسی را ندارم که برایش از این خصوصی ترین هایم بگویم. مثل خیلی...
-
انت سمیع العلیم
شنبه 15 اسفندماه سال 1388 01:46
پیچید مرا میان شولای سکوت، و حرف ماند در کف دریاچه فراموش چرکیده و خاموش.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 اسفندماه سال 1388 23:17
می بینم می شنوم می خوانم می روم می ایستم جان میکنم اما بیشتر زجر میکشم غرق می شوم گیج می شوم نمی فهمم
-
مقایسه کنید
سهشنبه 11 اسفندماه سال 1388 12:52
یکی دو شماره پیش از آنکه روزنامه اعتماد توقیف شود در ویژه نامه ای به مناسبت سالگرد تولد علی اکبر دهخدا مطلبی چاپ شده بود و در آن به نقل از شخص سومی خاطره ای از مرحوم دهخدا آورده شده بود. نکته بسیار جالب این مطلب، نحوه برخورد حکومت با شخص دانشمندی که از قضا با حکومت هم مشکل داشته است. بود. اگر نخوانده اید اینجا بخوانید...
-
نگاه و آدمها
یکشنبه 9 اسفندماه سال 1388 12:05
در یک خیابان یک موزه یک فروشگاه بزرگ یا هر جای عمومی دیگر ،بی توجه به آدمها، همه مشغول تماشای اطرافشان هستند . من اما عاشق زل زدن به آدمها هستم. خودشان متوجه نشوند بهتر است . دوست ندارم با نگاهم اذیتشان کنم، دوست دارم حالت طبیعی بدون بازیگریشان را ببینم. پیر و جوان و زن و مرد هم فرقی ندارد. بعضیها وقتی نگاهشان میکنی...
-
پدر
یکشنبه 9 اسفندماه سال 1388 08:38
پدر شاعر بود، هست. شعر می سرود، نمی سراید. دفترهای شعرش را به یاد دارم. و یکی دو شعرش را... آه کتفم! آهسته تر عزیزم تا نبیند ماه دستت را که خونی ست.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 اسفندماه سال 1388 13:44
گرفتار روزگار زشت بی رویایی ام رفت و برگشت کوانتومی افقها -از قصه های مادربزرگ تا "فراسوی نیک و بد"- و دستانم سرگردان میان دستها...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 اسفندماه سال 1388 08:16
چون منی را یک "نظر"، دنیا ست.